به گزارش خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران (ایرنا) روابط عمومی اداره کل حفاظت محیط زیست خوزستان ۱۸ بهمن ماه اعلام کرد این پرندگان در اثر شکار غیرمجاز تلف شدهاند.
یگان حفاظت محیط زیست پارک ملی کرخه در پی گزارشهایی مبنی بر شکار غیرمجاز پرنده سار در شب با روشهای غیرمعمول و نامتعارف در نیزارها و زهکشهای غرب کرخه، خودروی متهمان را مشاهده کردند؛ دو نفر از این شکارچیان پس از تعقیب و گریز از خودرو پیاده شدند و به همراه چند رشته تور و کیسه حاوی لاشه پرندگان با استفاده از تاریکی شب و رفتن به سوی چادرهای عشایری دامداران قصد متواری شدن داشتند. درنهایت یکی از شکارچیان دستگیر و با دستور قضایی به پاسگاه انتظامی محل تحویل داده شد. شکارچی دوم همچنان متواری است.
اول بهمن ماه سال جاری نیز سه نفر به دلیل شکار غیرمجاز ۶۷۲ قطعه پرنده سار در پارک ملی کرخه دستگیر شدند.
بر اساس مصوبه ۴۴۲ شورای عالی حفاظت محیط زیست ضرر و زیان قابل وصول برای هر قطعه پرنده سار تنها ۵۰۰ هزار ریال است.
سار از پرندگان مهاجر زمستان گذر در استان خوزستان است که در این فصل در اطراف زهکشها و نیزارها به صورت گروهی و در دستههای چند هزارتایی زندگی میکند و افراد سودجو با استفاده از روشهای غیر مجاز و در هنگام شب، که زمان استراحت پرندگان است، اقدام به کشتار دسته جمعی این پرندگان میکنند.
به گزارش ایرنا همچنین در پی «گزارشهای مکرر مردمی» درباره شکار غیرمجاز پرنده حمایت شده دراج و فروش آن توسط چند نفر در یکی از روستاهای اطراف شهر شوش، محیط بانان پارک ملی کرخه با بررسی و تفحص مسیر تردد شکارچیان را که با موتورسیکلت لاشه پرندگان شکار شده را حمل میکردند، شناسایی کردند.
پس از چندین نوبت پایش و کمین در شب ۱۶ بهمن، متهمان با یک دستگاه موتورسیکلت و دو کیسه حاوی لاشه پرندگان و تور در نزدیکی شهر شوش دیده شدند. پس از تعقیب و گریز با واژگون شدن موتور سیکلت آنان به صورت پیاده متواری شدند ولی یک دستگاه موتورسیکلت به همراه لاشه ۱۱ قطعه پرنده دراج و دو قطعه پرنده بلدرچین و یک تور پرنده گیری کشف و ضبط شد.
دراج از پرندگان بومی و حمایت شده استان خوزستان است و طبق مصوبه ۴۴۲ شورای عالی حفاظت محیط زیست ضرر و زیان قابل وصول برای هر قطعه از آن ۶ میلیون ریال است.
پارک ملی کرخه به مساحت بیش از هفت هزار هکتار در پنج کیلومتری غرب جاده ترانزیتی اندیمشک- اهواز در حوزه شهرستان شوش قرار گرفته است.
این منطقه پس از یافتن آخرین بازماندههای گوزن زرد ایرانی در دهه ۱۳۳۰ ابتدا به عنوان پارک وحش و سپس بر اساس مصوبه شماره یک شورای عالی محیط زیست در سال ۱۳۴۹ به عنوان پناهگاه حیات وحش و منطقه حفاظت شده تبدیل شد و سپس در سال ۱۳۸۹ به عنوان پارک ملی ارتقا یافت. بخشی دیگر از این جنگلهای حاشیه کرخه با عنوان منطقه حفاظت شده با وسعت بیش از هشت هزار هکتار در امتداد پارک ملی قرار دارند.
کارشناسان بسیاری معتقدند که وضعیت پرندگان در ایران «بسیار وخیم است» و بسیاری از پرندگان «در خطر انقراض قرار دارند». برای نمونه خبر مرگ پرندگان مهاجر در تالاب میانکاله از روزهای ابتدایی بهمن منتشر شد. شمار پرندگان تلفشده به ۱۳ هزار قطعه رسیده است. علت این فاجعه هنوز به طور قطعی مشخص نشده است.
به بهانه نزدیک شدن به روز جهانی تالاب ها، یکی از زیست بوم های حیاتی که زندگی 2 میلیارد انسان بر روی کره زمین مستقیم به این زیست بوم ارتباط دارد را بررسی می کنیم. امید است که در این راه با اشتراک گذاشتن این مطلب با همنوردان و دوستان و آشنایان خود قدمی دیگر در دانش افزایی زیست محیطی برداریم.
دوم فوریه برابر با ۱۳ بهمنماه، روز جهانی تالابها نامگذاری شده است. در چنین روزی در سال ۱۹۷۱ میلادی، برابر با ۱۳۴۹ خورشیدی و در شهر رامسر ایران، معاهدهای جهانی برای حفاظت از تالابها به تصویب رسید که به "کنوانسیون رامسر" مشهور شد.
تعریف تالاب:
تالاب که در زبان انگلیسی wetland خوانده می شود ، نام عمومی مکانهایی است که آب عامل اصلی تشکیل دهنده محیط زیست آن باشد.
تالاب ها معمولا زمانی شکل می گیرند که پهنه آب در سطح زمین یا در نزدیکی سطح وجود داشته باشد. به عبارت دیگر آب کم عمقی پهنه ای از زمین را پوشانده باشد. تعاریف و تعابیر مختلفی از اصطلاح تالاب در جهان رایج شده است. متداولترین تعریف از تالاب تعریفی است که کنوانسیون جهانی حفاظت از تالابها (کنوانسیون رامسر) به شرح زیر عنوان نموده است:
"مناطقی پوشیده از مرداب، باتلاق، لجن زار یا آبگیرهای طبیعی و مصنوعی اعم از دائمی یا موقت که در آن آب های شور یا شیرین به صورت راکد یا جاری یافت می شود، از جمله شامل آبگیرهای دریایی که عمق آنها در پائین ترین حد جزر از شش متر تجاوز نکند."
با توجه به این تعریف، تالاب ها انوع گوناگونی از زیستگاه ها نظیر رودخانه ها، دریاچه ها، کرانه های ساحلی، جنگلهای حرا، لجن زارها و حتی آبسنگهای مرجانی را در بر می گیرند.
به علاوه انواع تالاب های مصنوع بشر مثل حوضچه های پرورش ماهی و میگو، آب بندانهای ها، اراضی تحت کشت آبی، حوضچه های استحصال نمک، مخازن ذخیره آب در پشت سدها، بستر شنی رودخانه ها و کانال های آب نیز مشمول این تعریف کلی می گردند.
در قسمت اول تعریفی از تالاب داشتیم و همانطور که گفتیم به بهانه نزدیک شدن به روز جهانی تالاب ها، این موضوع را انتخاب کردیم. پس امید داریم با اشتراک گذاشتن این مطلب، گامی هرچند کوچک در راستای آگاهی دادن به هموطنانمان برداریم.
ارزش های تالاب ها:
تالاب ها از جمله مولدترین محیط های جهان هستند. برای مثال، برنج یکی از محصولات رایج تالابی، غذای نیمی از جمعیت جهان را تأمین می کند. این اکوسیستم ها گهواره های تنوع زیستی دنیا هستند که با فراهم ساختن آب و قابلیت زادآوری اولیه نقش مهمی در بقای گونه های بیشماری از گیاهان و جانوران وابسته به خود ایفا میکنند.
تالاب ها از اجتماعات انبوه گونه های پرندگان، پستانداران، خزندگان، دوزیستان، ماهیان و بی مهرگان حمایت می کنند. از بین ۲۰ هزار گونه مختلف ماهی در سطح جهان، بیش از ۴۰ % آنها در آبهای شیرین (تالاب ها) زندگی می کنند. تالاب ها ذخیره گاه های بسیار مهمی از مواد ژنتیکی (وراثتی) گیاهی نیز محسوب می شوند.
اقتصاددانان و دانشمندان به طور روزافزون در زمینه ارزیابی و مطالعه ارزشها و خدمات اکوسیستمی محیطهای طبیعی از جمله تالاب ها مشغول به کار هستند. این وظیفه دشوار با تقریب ها و تردیدهای فراوانی همراه است. برخی از مطالعات اخیر نشان می دهد که اکوسیستمها سالیانه حداقل ۳۳ تریلیون دلار ارزش خدماتی بوجود می آورند که ۹/۴ تریلیون دلار آن از طریق تالاب ها تأمین می شود.
تأثیر و تأثر متقابل اجزای فیزیکی، بیولوژیکی و شیمیایی یک تالاب مثل خاک، آب و گیاهان و جانوران، عملکردهای حیاتی متعددی برای تالاب ایجاد می کند. از جمله: ذخیره سازی آب، حفاظت در مقابل طوفان و کاهش تخریب سیل، تثبیت خطوط ساحلی و مهار فرسایش، تزریق مجدد آبهای زیرزمینی (جابجائی آب از تالاب به درون سفره های زیرزمینی)، تخلیه آبهای زیرزمینی (جابجائی آب به سوی بالا و تبدیل آن به آب های سطحی)، پالایش آب از طریق تثبیت عناصر محلول، رسوبات و دیگر آلودگی ها و تعدیل آب و هوای محلی.
از میان ارزشهای اقتصادی متعدد تالاب ها، می توان به حفظ ذخایر ژنی گیاهی و جانوری، تأمین آب (کیفی و کمی)، آبزی پروری (بیش از دوسوم از برداشت محصول ماهی جهان به سلامت مناطق تالابی بستگی دارد)، تولید محصولات کشاورزی (از طریق تأمین آب و عناصر غذایی)، تولید چوب، تأمین انرژی، تولید مواد لجنی و گیاهی، حمل و نقل و کاربردهای تفریحی و گردشگری (توریستی) اشاره کرد.
علاوه بر این تالاب ها به عنوان بخشی از میراث فرهنگی بشر اهمیت ویژه ای دارند. با باورهای جهان شناسی و مذهبی رابطه داشته، منشاء تعالی زیبایی شناختی می شوند، پناهگاه هایی برای حیات وحش ایجاد نموده و شالوده سنن مهم بومی را شکل می دهند.
در این قسمت از معاهده ای خواهیم گفت که ما ایرانیان مفتخریم به نام یکی از تالاب های کشور زیبایمان نامگذاری شده، بله کنوانسیون بین المللی رامسر که به همت اسکندر فیروز بین کشورهای دنیا بسته شد.
کنوانسیون رامسر (میثاق بین المللی حفاظت از تالاب ها)
هر چند در حال حاضر علیرغم وجود میثاق های بین المللی محیط زیستی، زیست بوم های طبیعی و انسان ساخت با انواع مشکلات روبرو هستند، ولی اگر همین تعداد محدود از توافق و قراردادهای بین المللی زیست محیطی وجود نداشت، عمل حفاظت و نگهداری از محیط زیست به مراتب مشکل تر از آنچه امروز با آن مواجه هستیم، می بود. قوانین و معاهدات بین المللی پایه اجرا و بعمل درآوردن اصول و قوائد زیست محیطی در سطح جهانی می باشند. آنها نه تنها استانداردهای جهانی را تعیین می کنند بلکه صرف وجود آن ها در صحنه جهانی اغلب دولت ها را به امضا معاهدات و یا تدوین قوانین داخلی خود ترغیب می کنند.
کنوانسیون رامسر قدیمی ترین معاهده بین المللی، با تاکید بر حفاظت از طبیعت در جهان است. آغاز آن در دوم ماه فوریه ۱۹۷۱ (۱۳ بهمن ۱۳۴۹) در شهر رامسر ایران بوده که کنوانسیون نام خود را از این شهر اقتباس کرده است و کنوانسیون رامسر در سال ۱۹۷۵ جنبه قانونی یافت.
این معاهده ۱۵۸ کشور عضو را ملزم به تعیین و حفظ تالاب های با اهمیت بین المللی و تشویق به استفاده خردمندانه از آنها می نماید. بیش از ۱۷۰۰سایت با مساحت کل حدود ۱۵۰ میلیون هکتار در سراسر جهان در حال حاضر در این کنوانسیون به ثبت رسیده اند (آمار سال ۲۰۰۸).
گرچه نام رسمی کنوانسیون: «کنوانسیون تالاب های بین المللی بویژه به عنوان زیستگاه پرندگان آبزی» یا به اختصار کنوانسیـون تالابهـا (رامسـر، ایــران ، ۱۹۷۱) » نوشتـه می شـود، ولی به طور معمول به کنوانسیون رامسر شهرت دارد.
این کنوانسیون بر حفاظت و بهره
برداری معقول از تالاب ها به خصوص در جهت فراهم ساختن زیستگاهی برای پرندگان آبزی تأکید
داشت. طی گذشت سالها، کنوانسیون گستره نگرش خود را چنان افزایش داده که تمام ابعاد
حفاظت و بهره برداری معقول و پایدار از تالاب ها را در بر می گیرد و تالاب ها را در
زمره زیست بوم هایی می داند که در حفاظت از تنوع زیستی و رفاه جامعه بشری اهمیت فوق
العاده ای دارند
.
قدرت اثر هر معاهده فقط به اندازه ضعیف ترین عضو آن است. کنوانسیون رامسر نیز از این موضوع مستثنی نمی باشد. اگر قرار بر این باشد که تالاب های در معرض تهدید جهان حفظ شوند، اعضاء فعلی بایست الزامات کنوانسیون را جدی تر بگیرند و کشورهای بیشتری، بدون تاخیر، به عضویت این کنوانسیون در آیند.
کنوانسیون رامسر باعث دست آوردهای قابل توجهی در حفاظت از تالابها شده است اما حفاظت و نگهداری، ایده ال های شکننده ای هستند و ما باید دائما هوشیار باشیم تا اطمینان حاصل کنیم که تمام موافقتنامه ها، معاهدات، قوانین و کنوانسیون های زیست محیطی با شدت و حدت پیگیری شوند.
حال این سوال پیش می آید که من به عنوان یک ایرانی فقط به این که این معاهده به نام کشورم در دنیا بسته شده باید بسنده کنم؟ پس نقش من برای حفاظت از این تالاب های با ارزش چیست؟ منتظر نظرات شما هستیم و هرچه این پست بیشتر منتشر شود قطعا باعث آگاهی بیشتر هموطنانمان خواهد شد.
حال که تعریف تالاب را گفتیم و کنوانسیون رامسر را شناختیم، مختصراً در مورد انواع تالاب ها می گوییم. انواع تالاب با توجه به تعریف کنوانسیون رامسر بشرح زیر می باشد:
الف) تالاب های دریایی و ساحلی:
مانند آب های دریایی کم عمق دائمی، بسترهای دریایی زیر جذر و مدی، سواحل دریایی صخره ای، سواحل ماسه ای، قلوه سنگی یا سنگریزه ای، مانداب های بین جذر و مدی، غارهای آهکی و دیگر سیستمهای هیدرولوژیک زیرزمینی، دریایی و ساحلی
ب) تالاب های داخل خشکی:
مانند دلتاهای درون خشکی دائمی، رودخانه ها، نهرها، رودخانه های فصلی، جویبارها و نهرها، دریاچه های آب شیرین دائمی (بزرگتر از هشت هکتار)، دریاچه های آب شیرین فصلی (بزرگتر از هشت هکتار)، دریاچه های شور، لب شور و قلیایی دائمی، مانداب ها و حوضچه های شور، لب شور و قلیایی دائم، غارهای آهکی و دیگر سیستم های هیدرولوژیک زیرزمینی داخل خشکی
ج) تالاب های مصنوعی:
مانند استخرهای پرورش آبزیان، استخرها (وچکتر از ۸ هکتار) شامل استخرهای کشاورزی، دامداری و مخازن کوچک، اراضی تحت آبیاری شامل کانال های آبیاری و مزارع برنج، اراضی کشاورزی تحت تاثیر سیلاب های فصلی، مناطق تصفیه فاضلاب، آبراهه ها، کانالهای زهکشی و جوی ها
تالاب های ایران:
فلات ایران که بیش از ۸۰ درصد خاک سرزمینی کشور ایران را در برگرفته، تنوعی از چشم اندازهای کوهستانی، کوهپایه ای، دشتی، کویری و غیره را بوجود آورده است. همین ویژگی باعث شده که کشور ایران علی رغم قرار گرفتن در کمربند خشک و نیمه خشک جهان دارای میکرواقلیم های متنوعی باشد و از اقلیم های خیلی سرد تا خیلی گرم و از خیلی مرطوب تا خیلی خشک در آن یافت می شود.
تنوع اقلیم، پستی و بلندیهای فراوان، وجود دو دریای وسیع در شمال و جنوب کشور و گسترش وسیع تشکیلات زمین شناسی دوران سوم زمین شناسی که اغلب شور هستند، باعث شده که انواع مختلفی از تالاب ها، از جنگلهای مانگرو (حرا) و صخره های مرجانی گرفته تا دریاچه های کوهستانی و دشت های شور کویری در آن شکل بگیرند.
از طرفی ایران در مسیر دو کریدور اصلی مهاجرت پرندگان کره زمین قرار گرفته لذا اهمیت تالاب های ایران در پشتیبانی نظام طبیعی مهاجرت پرندگان بسیار زیاد است.
امیدوارم که فراموش نکرده باشید که روز 13 بهمن روز جهانی تالاب ها است و روز 13 بهمن اسامی تالاب های ایرانی که جزو کنوانسیون رامسر هستند را نام خواهیم برد. شما چند تا از این تالاب ها را می شناسید؟ در مورد کدام هایشان اطلاعات دارید؟ خوشحال می شویم در این چند روز اطلاعاتی در مورد تالاب های مهم استان فارس یا ایران با ما به اشتراک بگذارید.
منابع:
پایگاه خبری دیده بان محیط زیست و حیات وحش ایران
سایت کتابداران سبز
مجله سرزمین من
https://www.worldwildlife.org/habitats/wetlands
نسخه الکترونیکی:
عنوان فارسی: تالاب
ناشر: Dumont Buchverlag
سال: 2008
زبان: آلمانی
تعداد صفحه (نسخه چاپی - نسخه الکترونیکی): 218-218
شابک: 3832180575, 9783832180577
سانیا در جزیرهٔ هاینان چین، با کوهستان خیرهکننده، جنگهای بارانی و سواحل زیبایش خودبهخود گردشگران را مجذوب میکند. مسئولان سانیا که خواستار حفظ زیباییهای طبیعی آن اند برای ساخت آیندهای پایا به «گردشگری سازگار با زیستبوم» روی آوردهاند.
کوهستان خلیج یالونگ جایی است که انواع درختان و گیاهان، و پرندگان و پستانداران در دل جنگلهای بارانی انبوهاش خانه دارند، جایی که آدمی در آن احساس یکی بودن با طبیعت میکند.
اقامتگاه کوهستانی «بردز نِست» یا همان «آشیان پرنده»، فضایی است سبز با ذهنیت گردشگری سازگار با زیستبوم، در میان درختان کوهستانی میتوان در خانهدرختیِ مجلل خودتان اقامت کرد و از منظرهٔ بینظیرش لذت برد.
ژوندان هوانگ، مدیر این اقامتگاه میگوید: «واحدهای اقامتی ما، از ساختوساز تا شیوهٔ بهرهبرداری با این ایده ایجاد شده است که جزئی از زیستبوم باشد. امیدواریم مهمانان ما در اینجا خود را به طبیعت نزدیکتر و از سروصدای شهر دورتر حس کنند.»
او دربارهٔ ویژگی زیستمحیطی اقامتگاهش و تشویق مهمانان به دوستی با زیستبوم میگوید: «کارهای زیادی برای حفاظت از محیط زیست کردهایم، مثلا استفاده از پمپ هوا برای گرم کردن آب یا استفاده از انرژی خورشیدی، آب باران و نیز داشتن سامانهٔ تصفیهٔ فاضلاب. مهمانان را هم تشویق میکنیم به محیط زیست احترام بگذارند و از مواد بازیافتنشدنی استفاده نکنند.»
«وان هتل» یکی دیگر از استراحتگاههای سازگار با زیستبوم سانیاست که قرار است در ماه ژانویهٔ امسال گشایش پیدا کند، اینجا حتی یک مزرعه هم برای تولید میوه و سبزیجات ارگانیک دارد.
ساکنان سانیا که در پی جذب بیشتر گردشگرانند، تلاش دارند تا حد ممکن از تولید زباله کم کنند، و بازیافت را افزایش بدهند آنها همچنین به ترابری الکتریکی نظر دارند. تا کنون ۶۰۰ اتوبوس منطقه برقی شدهاند و شهر تا چند سال دیگر همهٔ آنها برقی خواهند شد.
همچنین اقدامات بسیاری برای حفظ زیبایی طبیعی شهر صورت گرفته است یکی از آنها پارک تالاب سانیا ریور است که به تازگی ایجاد شده، پناهگاهی آرامبخش برای گردشگران که فواید زیستبومی هم دارد.
ژین یانگ، مدیر کل دفتر زیستبومِ شهرداری سانیا میگوید: «محیط زیست زیبای سانیا نقطهٔ حیاتیِ رشد و توسعهٔ این شهر است. پارک تالابی دونگآن نمونهای از حفاظت زیستبوم است. سانیا در پروژهٔ ملی بیزباله پیشگام شده و حالا برای کاهش زباله و بازیافت آن نیازمند کمک همگانی هستیم.»
شماری از شهروندان نیز برای حفاظت از محیط زیست داوطلب شدهاند. این بچهها حالا دربارهٔ اهمیت حفظ تالابهای شهر تعلیم میبینند. در ساحل نزدیک به اینجا نیز داوطلبان پیوسته ماسههای ساحلی را وارسی میکنند تا کنار دریا از آشغالهای پلاستکی تمیز باشد.
چی ژیانگ ژو، عضو انجمن حفظ اقیانوسِ «روبان آبی» در این باره میگوید:«ما اغلب برای انجام فعالیتهایی نظیر کاشت گیاهان تالابی و حفظ زندگی دریایی، با شماری از آژانسهای گردشگری محلی همکاری میکنیم. همچنین برخی هتلها و اماکن توریستی هم پوسترهایی برای حفاظت از محیط زیست نصب کردهاند.»
یافتن توازن میان گردشگری و حفظ محیط زیست چالش بزرگی است که سانیا، بهعنوان یک مقصد مهم گردشگری، برای رشد پایای خود آن را پذیرفته است.
حفاظت محیط زیست در قرن بیست و یکم به عنوان یکی از هشت هدف توسعه هزاره و یکی از سه پایهٔ توسعهٔ پایدار شناخته میشود.
تعریف
محیط زیست طبیعی عبارت ترکیبی از دانشهای متفاوت در علم است از مجموعه عوامل زیستی و محیطی در غالب محیط زیست و غیر زیستی (فیزیکی، شیمیایی) که بر زندگی یک فرد یا گونه تأثیر میگذارند و از آن تأثیر میبینند. امروزه این تعریف غالباً به انسان و فعایتهای او مرتبط میشود و میتوان محیط زیست را مجموعهای از عوامل طبیعی کرهٔ زمین، همچون هوا، آب، اتمسفر، صخره، گیاهان و غیره، که انسان را احاطه میکنند خلاصه کرد.
تفاوت محیط زیست با طبیعت در این است که
تعریف طبیعت شامل مجموعه عوامل طبیعی، زیستی و غیر زیستی میشود که منحصراً
در نظر گرفته میشوند، در حالی که عبارت محیط زیست با توجه به
برهمکنشهای میان انسان و طبیعت و از دیدگاه وی توصیف شدهاست.
عوامل موثر در ایجاد زیست بومها
تنوع آب و هوایی، نوع خاک، اختلاف ارتفاع و نا همواریها.
زیستگاههای جهان
سطح کرهٔ زمین به طور کلی به ۴ بخش تقسیم
میشود که عبارتاند
از سنگکره (لیتوسفر)، آبکره (هیدروسفر)، هواکره (اتمسفر) و بیوسفر. بعضی
از دانشمندان یخکره را نیز جزء این تقسیمبندی میدانند. هر کدام این
بخشها شامل اکوسیستمهایی گوناگون هستند که به طور کلی محیط زیست را تشکیل
میدهند.
اکوسیستمهای اصلی آبی
زیستگاههای مرز بین خشکی و دریا
زیستگاههای اصلی خشکی
زیستگاههای اصلی هواکره
بیوسفر
تأثیرات انسان بر محیط زیست
بر اساس گزارش سازمان همکاری اقتصادی و توسعه در سال ۲۰۰۱، تقریباً تمامی عوامل تشکیلدهندهٔ محیط زیست تحت تأثیر فعالیتهای انسان قرار گرفتهاند.
خاکها
مهمترین آثار فعالیتهای انسان بر خاک عبارت اند از مسمومیت و فرسایش که موجب تخریب و کاهش توان زمینهای زراعی میشوند. به طور کلی فرسایش خاکپدیدهای طبیعی است که به وسیلهٔ عواملی چون باد، روانابهای سطحی و تغییرات دما انجام میگیرد. با این حال، فعالیتهای انسان از جمله زراعت مفرط، آبیاریزمینهای زراعی، محصولات تککشتی، چریدن بیش از حد دامها در مراتع، جنگلزدایی و بیابانزایی باعث از بین رفتن تعادل موجود میان روند تخریب و ایجاد خاک، و در نهایت آلودگی آن میشوند.
مسمومیت خاک میتواند در اثر افزایش نمکهای خاک توسط ماشینآلات کشاورزی و یا آلودگی مستقیم آن توسط افراد یا کارخانهها به ایجاد شود. در این صورت خاک ناحاصلخیز و حتی سمی برای برخی گیاهان میشود.
آبها
طبق سازمان همکاری اقتصادی و توسعه، مهمترین تأثیرات فعالیتهای انسان بر روی آبها در سه مورد خلاصه میشود: مصرف بیش از حد آب و از بین رفتن منابع آب، وآلودگی آبهای سطحی و زیرزمینی.
امروزه تأمین آب شیرین برای بعضی کشورها یک بحران جدی محسوب میشود. بر اساس گزارشهای این سازمان در سال ۲۰۰۱، در صورت عدم اقدامات مناسب، در سال ۲۰۳۰ ۳٫۹ میلیون نفر دچار این بحران خواهند شد. قابل توجهاست که این بحران خود با روند کنونی افزایش جمعیت اوج نیز خواهد گرفت.
گرم شدن زمین نیز در از بین رفتن منابع آب به خصوص در مناطقی چون آسیای مرکزی، آفریقای شمالی و دشتهای بزرگ ایالات متحده نقش میدارد.
کیفیت آبها نیز بحران دیگری است که برخی کشورها در پیش رو دارند. میزان آلودگی برخی آبها و روند افزایش آن در بسیاری از نقاط کرهٔ زمین بسیار نگرانکننده میباشد. آبهای سفرههای زیرزمینی و رودها و دریاچهها منابع مهم تأمین آب شیرین هستند که مستقیماً در معرض آلودگی توسط فعالیتهای انسان قرار دارند. آلودگی دریاها نیز علاوه بر دخالت مستقیم انسان، تحت تأثیر آلودگی آبهای شیرین و چرخهٔ آب میباشد.
علل آلودگی آبها ممکن است فیزیکی یا شیمیایی باشند:
آلودگی فیزیکی همچون آلودگی گرمایی (مصرف آب برای خنک کردن دستگاههای صنعتی که موجب افزایش دمای آب و در نهایت از بین رفتن برخی گونههای گیاهی یا جانوری میشود) یا رادیواکتیو (در اثر حوادث هستهای).
آلودگیهای شیمیایی بسیار گوناگون میباشند و میتوانند در اثر ورود مواد شیمیایی حاصل از کارخانهها، کشاورزی یا فاضلابهای شهری به درون آب باشد. مصرف مواد شیمیایی ضد آفت در کشاورزی از علل مهم آلودگی آبهای زیرزمینی یا سطحی است که مستقیماً موجب مرگ بسیاری از گونهها میشود. همچنین، مصرف کودهای نیتراتدار و فسفاتدار موجب افزایش این عناصر در آبها میشود. در نتیجه، باکتریها و جلبکهای سطح آب که از این مواد تغذیه میکنند به سرعت رشد میکنند و زیاد میشوند و موجب کمبود اکسیژن محلول در آب و در نتیجه مرگ اغلب گونههای ساکن زیر آب میشوند
آلودگی توسط فلزات سنگین چون جیوه، آرسنیک، سرب و روی نیز که حاصل از فعالیت کارخانههاست طی زنجیرههای غذایی انباشته میشود و جان بسیاری از جانوران و نیز انسان را تهدید میکند.
آلودگی آبها همچنین موجب بارشهای اسیدی میگردد که برای محیط زیست سمی میباشند. آلودگی توسط هیدروکربنها (همچون نفت)، پلیکلروبیفنیلها (که سمی و سرطانزا هستند) و سایر مواد شیمیایی چون انواع داروها، مواد شوینده… نیز مثالهای دیگری از آلودگی شیمیایی آبها هستند.
هوا
آلودگی هوا عبارت است از ورود مستقیم یا غیر مستقیم هر عنصری توسط انسان که احتمال ایجاد اثرات نامطلوب بر سلامتی انسان و محیط زیست را داشته باشد. انواع آلودگیهای هوا عبارتاند از:
گازهای شیمیایی سمی که غالباً حاصل واکنشهای سوختن هستند:
اوزون، که وجودش در لایههای پایینی هواکره تأثیرات خطرناکی بر سلامتی جانداران دارد.
گازهای حاصل از سوختن چون دیاکسید گوگرد، اکسیدهای ازت، مونوکسید کربن، سولفید هیدروژن و بعضی گازهای گلخانهای.
گرد و غبار و ذرات معلق در هوا
گازهای گلخانهای همچون دیاکسید کربن، متان و فلوئوروکربنها.
فلزات سنگین همچون آرسنیک، سرب، روی، مس، کروم، جیوه و کادمیوم که در اثر فعالیتهای صنعتی وارد هوا میشوند.
پیمان کیوتو
پیمان کیوتو پیمانی است بینالملی به منظور کاهش صدور گازهای گلخانهای، که عامل اصلی گرمشدن زمین در دهههای اخیر محسوب میشوند. این پیمان کهپیماننامهٔ ریو را تکمیل و ترمیم میکند در چارچوب سازمان ملل متّحد شکل گرفت.
طی سالهای اخیر با افزایش گازهای گلخانهای نظیر متان، دی اکسید کربن، بخار آب و اکسید نیتروژن در جو زمین، دمای کره در حال افزایش میباشد که این امر باعث ایجاد تغییرات ناخوشایند در محیط زیست خواهد شد.
از این رو در سال ۱۹۹۷ طی پیمانی معروف به کیوتو کشورهای صنعتی متعهد شدند که ظرف ده سال آینده میزان انتشار گازهای گلخانهای خود را ۵٪ گاهش دهند و به کشورهای در حال توسعه کمکهای مالی برای افزایش ضریب نفوذ استفاده از انرژیهای تجدید پذیر نظیر انرژی خورشیدی و بادی، اعطا نمایند. البته CFC که از گازهای صنعتی میباشد نیز از جمله گازهای گلخانهای محسوب میشود، این گاز در گذشته بطور وسیع در کندانسورهای یخچال و بمنظور خنک کردن درون یخچال بکار میرفت، اما امروزه به دلیل ایجاد اثر گلخانهای، استفاده از آن در بسیاری از کشورها ممنوع شدهاست.
برای یادکرد و
آگاهییابی از جایگاه استورهای و تاریخی کوه دماوند، همایشی با نام
«دماوند و سلسلههای اساتیری ایران» بهدستیاری انجمن توانمندیها و خدمات و
توسعهی گردشگری ایران برگزار شد. رویکرد این همایش، جاذبههای گردشگری
شهرستان دماوند بود.
سیدحسن امین، حقوقدان و تاریخشناس، از
سخنرانان همایش بود. او در آغاز به این نکته اشاره کرد که پیشینیان میان
استوره و تاریخ جدایی (:فرق) نمیگذاشتند و هر دو را به یک معنا میگرفتند.
آنان سرگذشت پادشاهان پیشدادی و کیانی را تاریخ ایران قلمداد میکردند. او
در ادامه با پرداختن به سرگذشت کاوهی آهنگر و دادخواهی او گفت: «پس از
کشف آهن طبقهی برگزیدهای در جامعه پدید آمد که صنعتگر بودند و این
توانایی را داشتند که از ابزاری استفاده کنند که برای دیگران غیرعادی بود.
بهسبب همین برگزیدگی آهنگران بود که ضحاک از کاوه خواست تا گواهینامهی
او را امضا کند. این که کاوه در برابر ضحاک میایستد و از خواهش او سرباز
میزند، نشان از جایگاه اجتماعی ممتاز کاوه دارد».
امین افزود: «کاوه
چنین شخصیتی بود. اما در تمدن ایرانی او را به نام کسی میشناسند که
پایداری کرد و در برابر ستم ایستاد. این نشان میدهد که استورههای ما
ایستا نیستند و معنا و مفهومی را با خود میآورند که با پیشرفت جامعه مفهوم
و بازشناختشان (:تاویلشان) دگرگون میشود. اثربخشی ویژگی استورههای
ایرانی است».
دماوند استورههای ایران را بهدوش میکشد
امین با اشاره به این که استورههای ایران با دماوند پیوند دارند، گفت:
«دماوند همهی اساتیر ایران را بردوش کشیده است. یک نمونهی آن رفتن مادر
فریدون، فرانک، به کوه دماوند است. فریدون از شیر گاو برمایه مینوشد و
پرورش پیدا میکند. گاو، اشاره به پروریدن و پرستاریکردن است».
امین
در پایان سخنانش، تاریخ انسان را به چهار دوره بخشبندی کرد و گفت: «نخستین
بخش، استورهای است. انسانها در استورهها قدرتی فرابشری دارند. دورهی
دوم، دورهی ادیان است. از این دوره که بگذریم به مرحلهی فلسفه میرسیم و
بخش چهارم نیز روزگار چیرگی علم است. اما در هر چهار دوره، استورهها
جایگاه ویژهی خود را دارند».
در این همایش محمدرضا نعمتی، باستانشناس
و کارشناس میراث فرهنگی، دربارهی پژوهشهای باستانشناسی انجام شده در
دماوند، سخن گفت. به گفتهی او، نخستین کاوش فراگیر در شهرستان دماوند در
سال 1380 انجام شد و 159 اثر تاریخی و فرهنگی بهدست آمد. در میان آن
یافتهها، هیچ اثری به پیش از هزارهی نخست پیش از میلاد بازنمیگردد. اما 7
اثر مربوط به هزارهی اول، یا عصر آهن، است؛ از دورهی ماد و هخامنشی اثری
یافت نشده است و 9 اثر مربوط به دورهی اشکانی و ساسانی، و 31 اثر نیز از
سدههای نخست اسلامی است.
نعمتی در ادامه افزود: «در سال 1384 پروژهای
به نام پژوهشهای دیرینانسانشناسی در گسترهی یزد، آمل و دماوند انجام
شد. در این پروژه یک محوطه در روستای اوچونک، در جنوب شرقی شهر دماوند و 4
محوطه در روستای مغانک، در 50 کیلومتری جنوب شرقی دماوند، کاوش شد. این
محوطههای روبازِ 200 هزار تا 40 هزار ساله، دورهی پارینهسنگی میانی را
دربرمیگیرند. روباز بودن محوطهها نشان میدهد انسانهای نئاندرتال این
گستره، در غارها زندگی نمیکردهاند».
نعمتی یافتههای باستانشناسی
محوطهها را گورههایی دانست که از دورههای اشکانی و ساسانی بهجای
ماندهاند. یک گور نیز سردابهای و به شکل دستکند است که فضای مرکزی دارد و
3 گور در پیرامون آن دیده میشود. هر سکو دارای استودانی است که هرگاه
تدفین دوبارهای انجام میشده اسکلتهای پیشین را گِرد میکردند و
استخوانها را درون استودانها میریختند.
نعمتی در پایان دربارهی
اشیایی که در کاوشها بهدست آمده است گفت: «یافتههای درون سردابه نشان
میدهد که آن گور از آنِ کسی بوده است که پایگاه اجتماعی برجستهای داشته
است. در این گور تکوکی (:ظرفهایی که به شکل جانوران ساخته میشدند) به شکل
چکمه یافت شده که مانند آن را هیچ کجای ایران نداریم. پیسوز سفالی،
آبخوریها، کوزهها، پیمانهها، انگشترهای نقره و آهنی و نمونههای دیگر،
در این کاوشها بهدست آمدهاند. گردنبندی شیشهای نیز درمیان آنها هست
که در آن از یک لایه طلا استفاده شده است».
استورههای ایرانی سازندگان فرهنگ و تمدن هستند
گام دیگر همایش، سخنرانی امیر عبدیپور، از بنیاد جهانی نوروز، بود. او به
نقش استورهها در ساخت فکری جامعه اشاره کرد و گفت: «اساتیر یک پیام اساسی
با خود دارند و آن اثرگذاری آنها در جامعه است. اگر جامعهای پیشینهی
باستانی و تاریخی دارد به این معنا نیست که دارای تمدن هم است. چرا که
تمدن، ساختمان یک اندیشه است. اگر تاریخ، اندیشه را به انسان ارمغان نکند،
تمدن بهشمار نمیآید».
عبدیپور افزود: «استورههای امروز و دیروز با
هم تفاوت دارند. استورههای کهن، تکاندهندگان فضیلتها در جان انسان
هستند. اما استورههای امروز از قدرت انسانهایی برمیخیزد که
تولیدکنندگان نرمافزارند. استورهها در ایرانزمین، تمدن و فرهنگی را
ساختهاند. پس میتوانیم با قدرت به آنها تکیه کنیم. استورههای ایرانی
فضیلت را به ما نشان دادهاند. رستم، عدالتخواهی را پدید آورد و آرش، قدرت
را. پس جامعهی ایران همیشه زنده خواهد ماند چرا که میتواند تولیدکنندهی
استوره باشد».
سخنران پایانی همایش، عباس محمدی آملی، از انجمن
دوستداران کوه دماوند، بود. او در سخنان کوتاهی گفت: «امروز کوه دماوند تنی
رنجور و بیمار دارد. دستدرازیها بیدریغ و غیرمسوولانه، حفر معادن،
برداشت بیرویه از مرتعها، کشیدن جاده و بسیاری تخریبهای زیستمحیطی
دیگر، به این زیباترین کوه مخروطی جهان آسیبهای فراوانی زده است. انجمن ما
تلاش بسیاری کرده است تا بتواند بخش ناچیزی از این دشواریها را از سر راه
بردارد».
آموزههای باستانی ایران با دماوند پیوند دارد
کیوان
سالمیفیه، دبیر همایش، در آغاز نشست به پیوستگی دماوند با اساتیر ایرانی
پرداخت و گفت: «دماوند با استورههای ایرانی درآمیخته است. منوچهر، آرش
شواتیر و بسیاری از یلان ایرانی با این کوه پیوستهاند. دماوند جایگاه
سیمرغ است و جایگاه نخستین مهاجران آریایی به سرزمین ایران. در اساتیر
ایران و در شاهنامه آمده است که کیومرث، نخستین انسان و پادشاه، اهل دماوند
بود. در یشتهای اوستا نیز چنین آمده است که دماوند منزلگاه میترا، ایزد
مهر، است. در بهمنیشت نیز گفته شده است که فریدون ضحاک را در دماوند دربند
کرد. در بندهش نوشته شده که ضحاک باید تا پایان جهان در دماوند زندانی
باشد».
سالمیفیه، در پایان گفت: «دماوند تسخیرناپذیر و رمزآلود، از
آغاز تا پایان جهان نقش دارد. همهی آموزههای باستانی ایران با دماوند
درمیآمیزد».
در این همایش سودابه پوراحمدی به روایتگری داستان کاوه
آهنگر پرداخت و محمود کرمانی، نوازندهی سهتار، قطعههایی از موسیقی سنتی
را اجرا کرد. در پایان همایش نیز از سخنرانان و کسانی که یاریگر انجمن
توانمندیها بودهاند، سپاسداری شد. علیرضا حاجیاشرفی، از پایهگذاران
انجمن توانمندیها، یادبودها را پیشکش کرد.
شهرزاد مفرد گردانندگی این نشست را بردوش داشت.
همایش ملی «دماوند و سلسلههای اساتیری» در روز دوشنبه 23 دیماه 1398 در
تالار همایشهای اسلامی موزهی ملی ایران برگزار شد. انجمن توانمندیها و
خدمات توسعهی گردشگری ایران و کمیتهی پژوهشی جامعهی راهنمایان
ایرانگردی و جهانگردی، برگزارکنندهی این همایش بودند. موزهی ملی ایران،
سازمان میراث فرهنگی، بنیاد جهانی نوروز، انجمن کوهنوردی ایران، بنیاد
فرهود، آژانس گردشگری آوایصبح و انتشارات زرینمهر، همراهان و
هماهنگکنندگان همایش یادشده بودند.
نقل از : تارنمای خبری زرتشتیان
http://amordadnews.com/content/9042/0/
میزان پلاستیک تولیدی در ایران ۱۷ هزار تن است و اگر روند رها کردن آنها در طبیعت به همین شکل ادامه پیدا کند، دیگر برگشتن به نقاطی که تا دیروز دیدنی بودند، ناممکن میشود. سفر به جزیره هرمزی که زیر خلوارها زباله و پلاستیک مدفون شده، چه فایدهای خواهد داشت؟
استفاده نکردن از پلاستیک سخت است، به خصوص اگر در سفر باشیم. شاید فکر کنیم یک پلاستیک ضرر چندانی به طبیعت نمیزند، ولی باید بدانیم خیلیها مثل ما فکر میکنند و مسئولیت را بر گردن دیگری میاندازند.
احساس تعلق نداشتن به یک نقطه باعث میشود، چندان در قبالش احساس مسئولیت نکنیم، ولی ما قرار نیست فقط یک بار به هرنقطه سفر کنیم.
مواد پلاستیکی فقط طبیعت را نازیبا نمیکنند. براساس مطالعات انجام شده، تجزیه پلاستیک در دریا، دریاچه و رودخانه ممکن است تا صدها سال طول بکشد. روند تجزیه آنها در مراکز دفن هم بسیار طولانیست.
باید بدانیم زمینی که در آن زندگی میکنیم متعلق به فرزندانمان هم هست. آنها هم حق دارند به اندازه ما از زندگی در این زمین لذت ببرند و به جای زبالههای رها شده در هر نقطه، تصویری شفاف و تمیز ببینند.
بنابراین هرکدام از ما با انجام کارهای سادهای میتوانیم میزان پلاستیک مصرفیمان را کم کنیم و مسئولیتمان را در قبال طبیعت انجام دهیم.
فضولات انسانی یا همان ادرار و مدفوع حاوی مواد بیماری زا یا پاتوژن است که به راحتی می تواند خاک و یا منابع آبی را آلوده کند. فضولات انسانی از آن دست مواردی است که کمتر در کشور ما و در سفرهای کوهنوردی و طبیعت گردی به آن پرداخته می شود اما با روند افزایش جمعیت گردشگران در طبیعت در سال های اخیر به زودی به یک معضل جدی تبدیل خواهد شد. سالانه صدها و هزاران تن فضولات انسانی توسط گردشگران وارد نقاط گردشگری می شود. تخمین زده می شود کوه دماوند سالانه حدود ۱۰۰۰۰ صعود را به خود ببیند، این یعنی بطور میانگین سالانه حدود ۵ تن فضولات انسانی فقط در کوه دماوند باقی می ماند، بخش عمده این فضولات انسانی در مسیر جنوبی دماوند است، به این آمار کوه های دیگر و نقاط گردشگری طبیعی دیگر را اضافه کنید و متوجه خواهید شد که اگر به فکر نباشیم در چند سال آینده تقریبا هرجا که در طبیعت بکر پا بگذاریم احتمالا با باقیمانده فضولات انسانی مواجه خواهیم شد.
در پارک های ملی آمریکا گردشگران باید با استفاده از کیسه های مخصوص تمامی فضولات انسانی را با خود حمل و از طبیعت خارج کنند. در کشور ما هیچ نظارتی بر این امر نیست و حتی صحبت کردن در این مورد نیز در بیشتر موارد به شوخی انجام می شود اما مسئله بسیار جدی است. تجزیه فضولات انسانی در کوهستان و در نواحی که آب و هوای سرد دارند سال ها طول می کشد و باکتری ها و ویروس های درون آن نیز به همین مدت باقی می مانند. برای دفع فضولات انسانی در طبیعت چند توصیه ساده وجود دارد که عمل کردن به آن ها نه تنها دشوار نیست بلکه باعث بهداشت خود و محیط خواهد شد.
نکته اول: افراد به هیچ عنوان نباید فضولات انسانی را درون غارها و تنگ ها(دره های باریک) جا بگذارند
نکته دوم: افراد به هیچ عنوان نباید در نزدیکی منابع آبی(رود، چشمه، دریاچه، آبشار و…) فضولات انسانی را جا بگذارند
نکته سوم: اگر در گروه های پر جمعیت بودید حتما توالت صحرایی ایجاد کنید
اثر منفی فضولات انسانی را به دو روش می توان کاهش داد:
۱- با خروج مواد از طبیعت از طریق کیسه های مخصوص
۲- از طریق دفن این مواد
یک روش برای دفن وجود دارد که اثرات فضولات انسانی در طبیعت را به حداقل می رساند، در جایی غیر از غارها و تنگ ها، حداقل با فاصله ۶۰ متر دور تر از منابع آبی زمین را به عمق ۱۵ تا ۲۰ سانتیمتر و قطر ۱۰ تا ۱۵ سانتیمتر حفر کنید، درون این چاله فضولات انسانی را دفع کنید، از دستمال کمتر استفاده کنید و دستمال مصرفی را بعد از اتمام درون چاله بیندازید، چاله را پر کنید
روش چاله گربه برای دفع فضولات انسانی در طبیعت؛ گودالی به عمق تا ۲۰ و عرض تا ۱۵ سانتیمتر حفر کنید، مدفوع را درون این گودال دفع کنید، دستمال را درون گودال بگذارید، روی آن را با خاک بپوشانید
به این روش، روش دفع چاله گربه گفته می شود. چاله گربه را در نقاطی که اکنون خشک و اما در مسیر عبور آب های فصلی هستند ایجاد نکنید، نقاط آفتابگیر روند تجزیه فضولات انسانی را تسریع می کند، برای شستن دست از مواد طبیعی و سازگار با محیط استفاده کنید، شستن با مواد شیمیایی در کنار منابع آبی سبب آلودگی آب خواهد شد
برای ادرار نیز با رعایت تمامی اصولی که در بالا گفته شد می توانید عمل کنید، ادرار به واسطه مایع بودن زودتر تجزیه می شود، می توانید در نقاطی دور از کمپ و منابع آبی ادرار کنید، بعد از اتمام کار با کمی آب ادرار خود بر روی زمین را رقیق کنید، بوی ادرار می تواند موجب تحریک برخی حیوانات قلمرو طلب از جمله گربه سانان شود
طبیعت گردی پاک و بدون ردپا فقط خارج کردن زباله از طبیعت نیست بلکه مجموعه ای از اصول است که انجام آنها به حفظ و بقای محیط زیست منجر خواهد شد
نویسنده: مسعود فرح بخش
در دهههای اخیر یک ششم مساحت جنگلهای زاگرس به دلایل گوناگون از بین رفته است. اکنون آتشسوزیهای پیاپی هفتههای اخیر این جنگلها را بیش از پیش در معرض خطر قرار داده اند؛ معضلی که با فصل گرما فرامیرسد و سالهای پیش نیز نفس زاگرس را تنگ کرده بود. گرمای هوا و بادهای شدید شرایط گسترش این آتشسوزیها را مساعد کرده است.
غلامحسین حکمتیان، مدیرکل منابع طبیعی و آبخیزداری استان کهگیلویه و بویراحمد شنبه یکم تیر به خبرگزاری رسمی جمهوری اسلامی (ایرنا) گفت که از ابتدای سال جاری «۲۸۰ هکتار از جنگلها و مراتع» این استان در آتش سوختهاند.
حکمتیان بزرگترین مشکل پیش روی جنگلهای زاگرس را این «آتشسوزیها» اعلام کرد و گفت که عامل اصلی آنها «انسان» و سپس صاعقه است.
کهگیلویه و بویراحمد در مرکز آتشسوزیهای اخیر است. در عین کمبود امکانات دولتی در مقابله با این آتشسوزیها، مردم محلی در ابتدای صف مبارزه با این آتشسوزیها قرار دارند (عکس بالا).
محمد مهدی علیپور، یکی از اهالی محلی امدادرسان با دستهای تاولزده به ایرنا گفت که چگونه او و دیگر ساکنان به خاموشکردن شعلههای سه متری آتشسوزی در دمای ۴۰ درجه سانتیگراد در نزدیک کوه کاردی در حوالی روستای دیل در جنوب شهرستان گچکاران شتافتند:
«شعلههای سرخ آتش مظلومیت جنگلها و مراتع را فریاد میزند. اهالی روستاهای نزدیک به جنگلها با استفاده از امکانات اولیه مانند شاخه درختان اقدام به خاموش کردن شعلههای آتش همگام با مسئولان میکنند. فورانهای آتش گاهی آنچنان سرکش است که تا فاصله سه متری امکان نزدیک شدن انسان به آن وجود ندارد… به هر قیمتی اجازه نمیدهیم جنگلها خاکستر شود.»
او اما در انتها یادآوری کرد که «در صورت وجود بالگرد اعزام نیرو و تجهیزات از طریق بالگرد انجام میشود و خسارت آتش سوزیها به حداقل خواهد رسید.»
کهگلویه و بویراحمد برای مواقع بحرانی بالگرد در اختیار ندارد. این استان برای اطفای آتشسوزیها از خوزستان یا شرکت بهرهبرداری نفت و گاز گچساران بالگرد میگیرد.
وحید محمدیتبار، مدیر کل مدیریت بحران استان کهگیلویه و بویراحمد نیز از کمبود امکانات و «کمبود شدید» نیروهای آموزشدیده ناراضی است:
«بکارگیری نیروهای متخصص اطفای حریق برای پیشگیری از وقوع بحران در جنگلها و مراتع نیاز نخست صیانت از جنگلها و مراتع استان است. تأمین تجهیزات خودرویی، دستگاههای دمنده و لباس مخصوص برای مهار آتش از دیگر نیازها برای مدیریت آتش سوزی در جنگلها و مراتع کهگیلویه و بویراحمد است. تأمین اعتبار فوری برای خرید تغذیه و خدمات پشتیبانی نیاز دیگری است که باید در کوتاهترین زمان ممکن مورد توجه مسئولان باشد.»
جنگلهای زاگرس در ۱۱ استان ایران واقع شدهاند و مساحتی شش میلیون هکتاری دارند اما یک میلیون هکتار از آن نابود شده است. خشکیدگی این جنگلها از ۱۳۸۷ رو به شدت نهاد.
جنگلهای زاگرس ۴۰ درصد جنگلهای ایران را تشکیل میدهند. حدود ۷۰ درصد گونههای درختی زاگرس را بلوطها تشکیل میدهند و سایر گونههای درختی نیز افرا، کیکم، بنه، زبان گنجشک، گلابی وحشی، ولیک، ارغوان، انواع بادام و غیره است.
جنگلهای بلوط زاگرس از منتهی الیه شمال غربی ایران آغاز میشود و تا جنوب غرب ایران پایین میآید. این جنگلها ۱۴ تا ۱۵ هزار سال قبل با درختان پراکنده بلوط و بنه تشکیل شدند. آنها از پنجهزار سال پیش جنگلهای متراکم هستند. ما در دهههای اخیر اما صدها هزار هکتار از آنها را نابود کردهایم.
۴۰ درصد آب شیرین ایران نیز در محدوده زاگرس تشکیل میشود. ایرنا در گزارش خود درباره جنگلهای زاگرس هشدار داده است که « اگر این جنگلها از بین بروند، ضمن کاهش منابع آبی، گستره بالایی از خاک این منطقه که در طول هزاران سال گذشته تشکیل شده است، در اثر سیلاب از نابود خواهد شد.»
ایران، به گفته عیسی کلانتری ــ رئیس سازمان حفاظت از محیط زیست ــ، بالاترین نرخ فرسایش خاک در جهان را داراست.
حریقهای زاگرس در سال جاری در استانهای خوزستان، کهگیلویه و بویراحمد، فارس، کرمانشاه، اصفهان، لرستان و چهارمحال و بختیاری رخ دادهاند.
کهگیلویه و بویراحمد با داشتن ۸۷۳ هزار و ۶۰۰ هکتار جنگل ــ که برابر نیمی از مساحت این استان است ــ و ۵۵۲ هزار و ۷۰۰ مرتع، یکی از وسیعترین ذخیرههای جنگلها و مراتع زاگرس است و همزمان، یکی از بیشترین مناطق آسیبدیده به دلیل آتشسوزیهای اخیر.
آوای ماغر، یکوبسایت محلی این استان ۲۶ خرداد گزارش داد که دهها هکتار از جنگلهای متراکم بلوط تنگ دوراک از توابع شهرستن بهمئی در کهگیلویه و بویراحمد از شب پیش از آن دچار حریق شده است.
شاهدان محلی آتشسوزی را شدید و سرعت گسترشاش را بالا توصیف کرده بودند.
درخت بلوط زاگرس از مشخصههای جنگلهای آن است و به «بلوط ایرانی» مشهور. تنگ دوراک نیز از خاستگاههای اصلی این بلوط مخصوص اقلیم زاگرس که جنگلهای متراکمی از درختان سردسیری دارد. خوزستان، ایلام، فارس، اصفهان و چهار محال و بختیاری دیگر استانهایی هستند که بلوط ایرانی در ارتفاعات ۶۵۰ متری تا دو هزار و ۴۰۰ متری بالاتر از سطح آبهای آزاد در آنها میروید.
کرمانشاه یک میلیون و ۷۱۹ هزار هکتار جنگل زاگرسی دارد. از ابتدای سال جاری ۱۱ فقره حریق حدود ۳۰ هکتار از این جنگلها را نابود کرده است.
در خوزستان نیز به گزارش خبرگزاری دولتی کار ایران (ایلنا)، از ابتدای سال جاری ۱۰۰ مورد حریق رخ داده است که «بیسابقه» توصیف میشود.
به گفته احمد جمشیدیان، مدیر کل منابع طبیعی خوزستان، «حدود ۱۱۰۰ هکتار از مراتع و جنگل های زاگرس در آتش سوزی اخیر درگیر بوده اند که حریق در ۲ ساعت اول اطفا شده است؛ البته ۹۰ درصد آتش سوزی در مراتع بوده است.»
آتشسوزیها در زاگرس از چند سال پیش و با شدتگرفتن خشکسالی و تغییرات اقلیمی گسترش یافتند.
بر اساس آمار سازمان منابع طبیعی کهگیلویه و بویراحمد، ۷۵ فقره آتشسوزی در جنگلهای این استان در ۱۳۹۵ رخ داد و ۹۵۰ هکتار از جنگلهای کهگیلویه وبویراحمد را خاکستر کرد.
در ۱۳۹۶ نیز ۱۱۰ آتش سوزی در جنگلها و مراتع استان در فصل گرم رخ داد و ۷۰۰ هکتار از آنها را نابود کرد. ۴۸۳ هکتار از این میان در ۳۴ آتشسوزی در مناطق حفاظتشده رخ داد.
در ۱۳۹۷ هم ۳۶۴ هکتار از جنگلها و مراتع سوخت: ۲۴ مورد درمناطق حفاظتشده که ۲۲۰ هکتار از آنها را خاکستر کرد.
در یکی از همین آتشسوزیها در ۳ شهریور ۱۳۹۷ بود که شریف باجور، فعال مدنی و محیط زیست کرد و عضو هیأت مدیره انجمن سبز چیا همراه با امید کهنهپوشی از اعضای انجمن سبز چیا و محمد پژوهی و رحمت حکیمینیا از جنگلبانان منطقه حین تلاش برای مهار آتشسوزی در جنگلهای روستای پیله و سلسی مریوان در استان کردستان جانشان را از دست دادند.
به گزارش خبرگزاری دولتی «مهر»، صاعقه یکی از عوامل آتشسوزیهای اخیر است.
اوایل خرداد سال جاری صاعقه در ایران ۲۵ تن را کشت و ۲۹ تن دیگر را مصدوم کرد. این صاعقهها مراتع پرپشتشده زاگرس پس از سیل اخیر ار نیز به آتش کشیدند.
بنا بر گزارش ایرنا از وضعیت جنگلهای زاگرس، بارانهای کمسابقه اخیر که ابتدای سال جاری شمسی ۲۵ استان ایران را گرفتار سیل کرد، به رویش چمنزارها و «مراتع غنی» در جنگلهای زاگرس شده است.
این مراتع به آسانی در گرمای هوا آتش میگیرند و بادهای فصلی شدید این آتش را به دیگر نقاط میگستراند.
اما مهمترین عامل، عامل انسانی است. برای فهمیدن این نکته میتوان به آتشسوزیهای خرداد ۱۳۹۶ در جنگلهای ایران رجوع کرد که تحقیقات جزئیات آنها را روشن کرده است:
آتشسوزی در جنگلهای هردریژ استان ایلام | ۱۶ خرداد
|
عامل انسانی
|
آتشسوزی در جنگلهای ارتفاعات بازیدراز در استان کرمانشاه | ۱۶ خرداد
|
عامل انسانی
|
آتشسوزی جنگلهای دره گلی کهگیلویه و بویراحمد | ۱۵ خرداد
|
عامل انسانی (عمدی) |
آتشسوزی جنگلهای کبیرکوه ملکشاهی در استان ایلام | ۱۲ خرداد
|
عامل انسانی
|
آتشسوزی در جنگلهای سیروان و آبدانان در استان ایلام | ۱۲ خرداد
|
عامل انسانی
|
آتشسوزی جنگلهای ایوان در استان ایلام | ۱۱ خرداد (سه روز)
|
عامل انسانی
|
آتشسوزی جنگلهای شلم در استان ایلام | ۱۰ خرداد
|
عامل انسانی
|
آتشسوزی جنگلهای ام الدبس در شهرستان دشت آزادگان استان خوزستان | ۹ خرداد
|
عامل انسانی
|
آتشسوزی مراتع تل رش در شهرستان لنده استان کهگیلویه و بویراحمد | ۹ خرداد | عامل انسانی
|
آتشسوزی در جنگلهای کوهدشت استان لرستان | ۸ خرداد | عامل انسانی
|
آتشسوزی جنگلهای جزیره آشوراده استان گلستان | ۸ خرداد | عامل انسانی
|
آتش در کوههای حاتم استان کهگیلویه و بویراحمد | ۷ خرداد | عامل انسانی
|
آتشسوزی در جنگلهای کبیرکوه استان ایلام | ۶ خرداد | عامل انسانی
|
آتشسوزیهای خرداد ۱۳۹۶ در جنگلهای ایران ــ منبع: خبرگزاری مهر |
جدول بالا نشان میدهد که خرداد دو سال پیش تمام آتشسوزیها در جنگلهای ایران عامل انسانی داشت و اغلب آنها به جان زاگرس افتاد.
گردشگران جنگلهای زاگرس یکی از مهمترین عوامل بروز این حریقها هستند. آنها ناخواسته اما به دلیل رعایت نکردن مواردی بسیار ابتدایی یکی از مهمترین ثروتهای طبیعی ایران را از بین میبرند. نه تنها خاموشکردن آتش، بلکه رها کردن شیشه، پلاستیک و نایلون نیز در جنگل میتواند با افزایش دما سبب آتش سوزی شود.
کشاورزان محلی نیز با آتشزدن پسماند زمینهای زراعیشان موسوم به «پس چر» در رخدادن آتشسوزیهای جنگلی در زاگرس نقش دارند. اداره مدیریت بحران استان کرمانشاه نیز که این کار آتش به جان جنگلهای زاگرس در آن استان انداخته، خواهان ممنوعیت آتشزدن پس چر و تعقیب قضائی متخلفان شده است.
اما دردناکترین عامل انسانی آتشسوزیهای زاگرس که در پرتوی تغییرات اقلیمی ناشی از گرمایش زمین شدت می گیرند و شدت خواهند گرفت، به گفته رحیم ملکنیا، استادیار منابع طبیعی و جنگلداری دانشگاه لرستان «زغالگیری» و «تغییر کاربری اراضی» است.
زغال آلایندهترین سوخت فسیلی است. سوختهای فسیلی با آزادکردن گازهای کربنی نقش مهمی در گرمایش جهانی زمین دارند. کشورهای جهان به دنبال راهی برای خارجکردن ۱۰۰ درصدی زغال از چرخه انرژیشان هستند.
جنگلزدایی یکی دیگر از عوامل یاریدهنده به تغییرات اقلیمی است. هنوز جنگلهای زاگرس برای بدلشدن به زمین زراعی یا صنعتی نابود میشوند.
قاسم سبزعلی، فرمانده یگان حفاظت سازمان جنگل ها و مراتع کشور به مهر گفته است که آتش سوزی در هر هکتار از مناطق جنگلی ۵۶ میلیون تومان و در هر هکتار اراضی ۱۷ میلیون تومان خسارت وارد میکند.
با توجه به این رقم، خسارت واردآمده به منابع طبیعی زاگرس در کهگیلویه و بویراحمد از ابتدای سال جاری، با احتساب میانگین ۳۶,۵ میلیون تومان، ۱۰ میلیارد و ۲۲۰ میلیون تومان است. خسارت حریق جنگلها در کرمانشاه نیز به یک میلیارد و ۶۸۰ میلیون تومان میرسد.